کار؟!...

 

امروز توی میدون آزادی مرکز شهرمون واساده بودم چشمم به یه پیر مرد افتاد که داد میزد و مسیر می گفت . دقت که کردم دیدم نه واسه خودش نیست واسه یه تاکسی داد میزنه مسیر میگه و مسافر جمع میکنه . تاکسی که پر شد دیدم یه 100 تومانی راننده بهش داد و با ماشین پر از مسافر رفت . همینجوری که نگاهش میکردم دیدم تاکسی هایی که اونجا واسه سوار کردن مسافر وایسادن بعضی هاشون نمیخوان که واسشون مشتری جمع کنه یه مقدار پول خرد ازش میگیرن مثلا 400تومان  پول خرد ازش میگیرن و یه 500 تومانی بهش میدن . پیش خودم فکر کردم گفتم وای خدای من اینم شد کار آخه؟ این مرد فوقش تا شب چقدر پول گیرش بیاد؟ خانواده این پیر مرد چطور زندگی میکنن؟ اینجاست که به این مملکت و سران مملکت و مدیرانی که کشورمون داره افتخار کردم و سرم رو بالا گرفتم و به خودم گفتم ببین آیا نظیر چنین شغلی توی کشورهای دیگه پیدا میشه؟ نه که نمیشه پس این کشور ما چقدر تنوع کاری زیادی داره. پیشنهاد میکنم جوونهای عزیز برای استخدامی چنین شغلهایی بشتابید که دو روز دیگه اینم گیرتون نمیاد...

نظرات 33 + ارسال نظر
گوشه گیر شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:25 ق.ظ http://www.gooshegir.blogspot.com

اول :سلام
دوم : حالت چطوره؟
سوم : همین الان این شغل رو توی تهران با هزار تا پارتی میتونی جور کنی .کلی خاطر خواه داره

رفوزه شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:51 ق.ظ http://rufozeh.tk

سلام
بالاخره مسئله بیکاری و اشتغال زایی باید حل بشه یا نه؟ !
حالا اگه شد سعی داریم این شغل رو توسعه و گسترش هم بدیم!

سجاد شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 05:30 ق.ظ http://sajjadkhaksar.tk

فقط با گفتنش خودمونو اذیت میکنیم. چاره اینا چار نمیشه . تحمل هم نمیشن.خوب اگه اینکارو نکنه چی کار کنه؟ بارم غیرتش رو شکر که تو این سن کار میکنه که بچه ش از گرسنگی نمیره

علی شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:28 ق.ظ http://iranwama.blogsky.com

سلام...
خیلی از اوقات میام مطالب زیبات رو اینجا میخونم و بی تفاوت میرم...
ولی اینبار نشد...
شاید اگر خوب ببینیم بهتر باشه....
کاش ما هم اقلیت دینی بودیم...
من در این اقلیتها ( سنی و بهایی و زرتستی و ....) که از دوستان نزدیک هستن کمتر دروغ و دزدی و خلاف دیدم.
اونها صندوقهایی برای کمک به فقراشون دارن.
و همین باعث شده تا بتونن با فقر مبارزه کنن.
امیدوارم که فقر که ریشه تمام بدبختیهاست برچیده بشه.
یا حق

پویا شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:02 ب.ظ

سلام . خیلی با مزه ای . الان یه سری هستن تو تهران وای می سن جلو اتوبوس بیلیت از مردم می گیرن می دن به راننده یه پولی می گیرن و می رن . از این شغل باحالتر هم گیر میاری تو تهران . تازه . یه سری هستن می رن تو این روما می گن هر کی BF فلانی بشه من GF اون می شم . ( به در گفتم دیوار بشنوه )‌
موفق باشی ...

گمنام یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 04:02 ق.ظ

روبروم ساکتو ساکت واسه دلم حرفی نداری
چرا چیزی نمیگیو منو تو تنهاییم جا میزاری
نه تو میگی که میخوامت نه من روی گفتنو دارم
بغضی گلومو گرفته مگه من جز تو کیو دارم
یه عمره ساکتو ساکت با یه بغل عشقای خاموش
نه تو میگفتی که میخوامت نه من گرفتمت توی آغوش

اینم آخرین اثر از من بود خدانگه دار

آرش یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 05:40 ق.ظ http://lonely-tree.blogspot.com

ما نقاط سر گردان روی این دایره بی مرکزیم
می چرخیم می چرخیم اما هنوز سر جای اولیم
آری زندگی شوخی بزرگی است با تراژدی تولد آغاز شده با کمدی مرگ به پایان می رسد...
خوشحال میشم وبلاگم و ببینی و تبادل لینک داشته باشیم

روشنک یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:33 ب.ظ

سلام من این ماجرا رو توی خط میدان ونک به دانشگاه الزهرا دیدم اونم ۵ سال پیش اون پیرمرده علاوه بر مسافر جمع کردن صف تاکسی هارو هم مرتب میکرد مواظب بود کسی خارج از نوبت نباشه عین یه پلیس همچین ماشینهارو مرتب به خط میکرد ادمها رو هم اونموقع منم خیلی تاسف خوردم چون راننده تاکسی ماجرای زندگی تلخ اون ادم تنها رو واسه یکی از مسافرها تعریف کرد تو این مملکت ادم انقدر چیزها میبینه که نگو .

کامیرا دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 08:17 ق.ظ http://bandarabbascity.blogsky.com

وبلاگ گروهی وبلاگ نویسان بندرعباس شروع به کار کرد.

رضا دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:13 ق.ظ http://arman66.blogsky.com

سلام مهرانا جان
حال شما؟واقعا؛دلم برای همه دوستان بلاگی تنگ شده بود از جمله شما.
عزیزم برای اون پیرمرد نگران نباش .مطمئن باش از من و شما بیشتر درآمد داره.ثانیا به این می گن کارافرینی. هی گفتم بیا و اقتصاد بخون ..........
شوخی کردم من هم متاسفم
تونستی یه ایمیل بهم بزن

صلح دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 08:11 ب.ظ

فایننشنال تایمزآلمان بمباران ایران حادثه ای که از نا ممکن به اقدامی ممکن تبدیل شده روزنامه فایننشنال تایمز آلمان احتمال حمله نظامی به ایران را رو به افزایش ارزیابی کرد و نوشت: وزرای خارجه اروپا و ایالات متحده به نظر واحدی درباره تلاش های اتمی ایران رسیده اند. آنها اکنون بر این نظرند که ایران در پی تولید بمب اتمی است و ظاهرا راه دیگری جز حمله نظامی برای متوقف کردن این تلاش باقی نمانده است. اروپا درباره برنامه های اتمی ایران بسیار نگران است. چارل گراند مسئول مرکز رفرم اروپائی که مرکز آن در لندن است و از مشاوران تونی بلر محسوب میشود می گوید: " این که ایران خواست های اروپائی ها را ندیده می گیرد اقدامی است نا بخردانه و ادامه برنامه های اتمی دلیل کافی است برای امریکا جهت وارد ساختن ضربه نظامی به این کشور. یک چنین اقدامی می تواند با یک سکوت دیپلماتیک در اروپا همراه شود که خود نوعی حمایت محسوب می شود."

محمد سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 10:37 ق.ظ http://bollywood123.persianblog.com

سلام مهرانا جان . واقعا جای تاسف داره که مردم ما مجبور هستند به این شکل خرج زندگیشون رو در بیارن . البته خیلی کارهای بدتر از این هم هست که مردم بخاطر اینکه شرافتمندانه کار کنند به اونها تن میدند .

احسان سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:57 ق.ظ http://ostad.blogsky.com

سلام
راستی به ویلاگ جدیدم یه سر میزنی؟
http://mashad.blogsky.com

موفق باشی...همیشه، همه جا!

نیلو سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 03:25 ب.ظ http://niloonet.persianblog.con

سلام مهرانا جام.واقعا که توی کشور ما تنوع کاری خیلی زیاده.چرا آپدیت میکنی به ما نمیگی ای بابا ما از کجا بفهمیم آخه.من آپدیت کردم.خوشحال میشم نظرت را بدونم.

مینا چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 12:40 ق.ظ http://mina24.persianblog.com

خود کفا بوده .

حمید(درد دل امروز) چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 02:32 ق.ظ http://sirhamid.persianblog.com

سلام .به نظر من ٬همین که اون پیرمرد در حد توان جسمی که براش باقی مونده یک کار هرچند بی مقدار از نظر عرف رو برای خودش پیدا کرده ٬ باعث میشه که ارزش احترام رو پیدا کنه ٬در حالیکه خیلی از جوون هامون که هنوز نیرو و توان از اون ها سلب نشده به جای اینکه نون بازوشون رو بخورن ٬ دزدی و راه های خلاف قانون رو وسیله امرار معاش شون قرار میدن.هر چین و چروکی که بر چهره و دستان اون پیرمرد وجود داره نشان از سالهایی داره که اون در روزگار جوانیش با شرافت و با عرق جبین خودش سپری کرده ٬ در حالیکه آرزوی داشتن آینده آبرومندی رو در سر می پرورانده٬ و این چیزی که به زندگی اون مفهوم و ارزش بخشیده٬ امید به داشتن آینده بهتر ٬ هرچند اگه در حد رویا باقی بمونه ٬٬ ولی در مجموع از نظر من وجود این پیرمرد از کارافتاده اما شرافتمند برای اجتماع ما از وجود جوون های لاابالی و قانون شکن ٬ خیلی خیلی مفیدترو لازم تره-----------جذبه عشق بنازم که دم مردن شمع-----گریه اش جز پی ناکامی پروانه نبود

ملینا چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 10:50 ق.ظ

سلام مهرانا جان مطلب جالبی بود . اگه رفتی واسه خودت یه جا هم واسه من رزرو کن... قبلا از همکاری شما صمیمانه مچکرم.

غزل جمعه 3 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 09:09 ق.ظ http://pn1350.persianblog.com

سلام مهرانا جون . خوبی ؟ چی بگویم ؟ انگار دیگر چشمانمان به دیدین این صحنه ها در ایران عادت کرده و این از اصل قضیه فاجعه آمیزتر است .

سعید جمعه 3 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 10:40 ب.ظ http://www.haniballarchitect.persianblog.com

سلام هم شهری با مرام...دیگه سیاسی نشو دیگه بابا بیخیال

صلح شنبه 4 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 02:32 ب.ظ

شناسایی مزدوران رژیم طالبانی ایران: ۲۶ سال از کارنامه ننگین رژیم و اغشته به خون مردم ایران میگذرد ٫جرم و جنایت جانمایه این رزیم است وبدون آن یک روز هم دوام نخواهد داشت.حاکمان زور وظلم هم از نظر داخل(نیروهای مردمی) تحت فشار وهم از نظر بین المللی در انزوا قرار گرفته است ودیر نیست تا سرنگونی این رژیم طالبانی بدست خود شما٫وظیفه همه ما است که عوامل مزدور این رژیم را شناسایی تا بتوان در آینده نزدیک در یک دادگاه مردمی به پای میزمحاکمه کشاند. بـــه امیـــد آن روز که دیــر نیست٫ پیــــــروز باشیــــد.

میب یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 01:26 ق.ظ http://mib2004.persianblog.com/

شاید تو درست بگی ........... اما عزیزم مگه سران مملکت ما چقدر میتونن کار درست کنن ........... چرا فقط چشم ها مون رو روی بدی ها باز کردیم .......... حالا بگیم اره همین طوریه که تو میگی اما ایا واقعا اعتقادت بر اینه که در کشور های دیگه امثال این شغل نیست ................. چرا هست ........ من خودم به همین تعداد کمی از کشور ها که رفتم تقریبا فراوون تر از این شغل ها رو هم دیدم ..........چرا تو دبی ندیدم اونم به خاطر اینکه فقط تو جاهای معدودی بودم ....... وگرنه فقر و تبعیض و اختلافات و شغل های سطح پایین در پولدارترین کشور جهان هم هست

رضا یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 10:55 ق.ظ http://arman66.blogsky.com

سلام مهرانا
ممنون از اینکه زود پیغام دادی؟چیکارا میکنی
امیداوارم که هوب و خوش باشی تونستی ایمیل بزن
اپدیت مکردی چرا؟

نیلو پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 10:25 ب.ظ http://niloonet.persianblog.com

کجایی بابا؟

میب شنبه 18 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 05:31 ق.ظ http://mib2004.persianblog.com/

کسی اینجا نیست!

Smd3D شنبه 18 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 06:35 ق.ظ http://smd3d.persianblog.com

چرا شما خانوادگی عشق بالیوود دارین ؟ آخه بالیوود هم شد سینما ؟!! همه آثارش کپی شده ... با این حال وبلاگت خیلی توپه ... فقط اسمش باید میشد وبلاگ تولد ... امیدوارم موفق باشی ...

میب یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 03:19 ق.ظ

جالبه ........ من متوجه این مطلب نبودم .....به هر حال دوست مایی!! امیدوارم دوباره ّهم دوست شیم

بنفشه یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 10:23 ق.ظ http://7665.persianblog.com

مهرانا جان سلام.. ای خانمی از این صحنه ها مخصوصاْ توی تهران خیلی به چشم می خوره حالا که این چیزی نیست. همسرم کارمندی رو می شناسه که عصر ها به عنوان دست فروش جوراب زنانه می فروشه و بنده خدا برای این که کسی از همکارانش اونو نشناسن در تاریکی شب و گوشه ای خلوت مشغول شغل دومشه

Smd3D یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 11:52 ق.ظ http://smd3d.persianblog.com

سلام مهرانا خانم . از اینکه تو وبلاگم پیغام گذاشتی ممنون . احساس کردم از پیغامی که دفعه پیش برات گذاشتم ناراحت شدی . فقط خواستم معذرت خواهی کنم . از حرفام منظوری نداشتم . موفق باشید

کامیار یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 11:59 ب.ظ

سلام چون این اولین سلام منه روی موضوعتون بحث نمی کنم میخوام ورود ارامی داشته باشم -اما دیدن همه واقعیت ها رو توصیه می کنم-نه فقط اشکالات---------اما میخوام چند تا ارزوی سلامتی بشرح زیر بکنم/////به سلامتی کلاغ-نه برای سیاهیش-برای یه رنگیش/به سلامتی سگ نه بخاطر پارسش به خاطر وفاش/به سلامتی گاو چون نگفت من گفت ما/به سلامتی کرم خاکی نه به خاطر کرم بودنش-به خاطر خاکیش/به سلامتی دیوار که هر مرد و نامردی بهش تکیه می کنه/به سلامتی شلغم - نه به خاطر شلش-به خاطر غمش/و به سلامتی تو نه بخاطر وبلاگت-به خاطر همشهری بودنت/و به سلامتی همه اونهایی که این مطلب ر و میخونن-نه بخاطر خوانندنش-به خاطر فهمیدنش

سرخ چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 12:32 ق.ظ http://www.sorkh.blogsky.com

سلام خوبی؟ بابا شرمنده من نمیدونستم تو خواهر مریم بالیوودی. ببخشید. میدونم خیلی دیر شده ولی تولد خیلی مبارک.

بگذریم دوست گلم. من بخاطر تقاضای جمعی از خوانندگان قالب وبلاگ رو تا حدودی عوض کردم. خوشحال میشم اگه بیایی و نظرت رو بگی. ممنون از محبتت.

حمید رضا چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 10:08 ب.ظ http://bollywood123.persianblog.com

سلام مهرانای عزیز ... دیگه داری کم کم سیاسی میشی ها .... به اینجور مسایل فکر نکن !! از اینجور مسایل فقط باید عبرت گرفت و بس !! شاد باشی ...

مهستا جمعه 24 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 09:52 ب.ظ http://mahasta.com

گدایی بهتره؟

angel چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:59 ق.ظ

اقا اینم مثه کارای دیگه مهرانا جونم محشره ه ه ه ه ه ه
ولی اینا اعصابه آدمو خورد میکنه ه ه ه
به امید روزی که........ نه ما بی غیرت تر از این حرفاییم ولش کن......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد