فردا,فردا,فردا و فرداها
با این گامهای کوچک,روزها از روزی به روز دیگر می خزند
به سوی آخرین هجای نوشته زمان
و تمام دیروزهای ما بیهوده تلف شده اند
راهی به سوی مرگ غبار آلود به بیرون چون شمعی مختصر
زندگی چیزی نیست جز سایه متحرک یک بازیگر فقیر
که وقتش را روی صحنه میکشد و زمانش را میکشد و می خراشد
و دیگر چیزی شنیده نمیشود,زندگی داستانیست که احمقی آن را گفته است
پر از جار و جنجال و جنگ و جدال
که هیچ معنایی ندارد
جینا یاها مرنا یاها ایسکه سیوا جانا گاها...اره موجه بچالو کلچرو سه...کبیر آئونا
چه تلخ! این گاههای کوچک می تونن مشکلات بزرگی رو پشت سر بزارن دوست من.
معنا رو من و تو میتوانیم بدیم بهش
باور کن
سلام...زندگی تا بوده همین بوده با همین تضادها!خوب و بد... تلخ و شیرین...زشت و زیبا...و...واینکه همواره در گذره...وای نمیسه...منتظر هیچ کی نمیمونه!از ازال تا ابد همینه... میگذره و میره!همین یک دم رو غنیمت بدون!
راستی از بابت لینک هم ممنونم:)
سلام
خوب میدونی این ماییم که باید دیدمون رو عوض کنیم؛ میشه زیبا دید میشه زشت! این برمیگرده به خودمون! من ترجیح میدم هر دو رو کنار هم ببینم! چون فکر میکنم مکمل هم هستن.
وب جالبی داری موفق باشی
emrooz magar haman fardaye dirooz nist??
منم از اینایی که مریم نوشته:d
فکر کنم یعنی طرفای خونه پیدات شه پوستت کندس:دی
ااااا راستی چطوری مریم؟اوضا خوبه؟مگه ما شوما رو اینجا ببینیم خواهر:)
متنتو خوندم گریه ام گرفت احساس میکنم تو سراشیبیه زندگی قرار دارم چه زود داره تمام میشه
آهااااااااااااااااااااای ؛ کجایی پس ؟ چرا نمیای اونورا ؟
سلام
خواستم بگم که اگه واسه لینک تویه لینک مایل بودید من رو لینک کنید و بگید تا من هم شمارو لینک کنم
پیشاپیش ممنون