طور سینا

طور سینا

باز گشتم امشب از میخانه , اما مست مست

سر درون سینه و , تنهای تنها, مست مست

با سری از باده آتش به پاکن , گرم گرم

با دلی دیوانه و رسوای رسوا, مست مست

در میان کوچه ها , افتان و خیزان چون نسیم

جامه وارون کرده و , شیدای شیدا, مست مست

از پس یک روز با این خلق ابکم, گنگ گنگ

قفل لب بگشوده و, گویای گویا, مست مست

همچو طوطی در پس آئیینه دل قصه گو

چون کلیم از اشتیاق طور سینا, مست مست

با همین شبگردی و دیوانگی از شور عشق

بازگشتم امشب از میخانه, اما مست مست

 

 

سلام . از همه دوستایی که به نداجون سر زدن خیلی ممنونم ولی یه اتفاق بد واسه اونو دارو دسته من افتاده . چهارشنبه که رفتم دانشگاه یکی از اعضای باند اومد جلو گفت : مهرانا دیدی افتادم! منم گفتم: راست میگی چه درسی ؟ گفت : سخت افزار. اول فکر کردم شوخی میکنه ولی یکی دیگه از اعضا اومد جلو وقتی قهقه میزد گفت : ااا راس میگه منم افتادم . داشتم شاخ در میاوردم . این دوتا زیاد تعجب نداشت افتادنشون نفر بعدی که اومد جلو تا منو دید گریه کنان (البته همراه با خنده خودش و اون دوتای دیگه) گفت : راس میگن منم افتادم. دیگه نمیدونستم چی بگم . گفتم : ندا چند شده ؟اصلا انتظار شنیدن چنین حرفی رو نداشتم گفتن : نداهم افتاده . ناگهان بر سر کوبیدم گفتم وای خاک عالم حتما منم افتادم و باید حالا حالا بمونیم و جون بکنیم . این شد که گفتن من نیوفتادمو با 10.25 قبول شدم . تازه ورقه بعضی از اعضای گروه من رو هنوز تصحیح نکرده بود. توی کلاس فقط گروه ما رو انداخته . همه اعضا مطمئنا از 13 بالا تر میشدن ولی اینطوری انداختشون ببینید من  چند میشدم که منو جرات نکرده بندازه . اینم باید بگم که به خدا ندا تو این باند هیچ کاره اس تقصیری نداره هرچی آتیشه از گور ما بلند میشه اون بیچاره به پای ما سوخت. ولی به نظر شما واقعا افت نداره رئیس گروه قبول بشه اعضا بیوفتن؟ خودم از دست خودم خیلی ناراحتم . وجدانم قبول نمیکنه اونا باهم برن این درسو دوباره بگذرونن من بشینم تو خونه . اینقدر دلم میخواست منم افتاده بودم. حالا چی کار کنیم؟

تازه یه چیزی بگم یکی از دخترای فامیل با دوستاش قرار داد دارن ترمی 5 واحد بیوفتن ولی این ترم اون 3 واحد افتاده و از گروه طرد شده.

این آهنگ بلاگمو اول از همه تقدیم میکنم به خود امید که واسه شنیدن لحظه به لحظه صداش حاضرم جونمو بدم و بعدش هم اون شعر بالا رو  تقدیم میکنم به اونایی که یه جورایی مثل ما مستن.

 

نظرات 52 + ارسال نظر
احسان سه‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:04 ب.ظ http://aazaad.blogspot.com

سلام ... خوبی ؟؟ .... دلم برات تنگ شده بود ..... به به مبارکـــــــــــــــه !! ... حالا کی شیرینی میدی ؟؟ ... من به جای دار و دسته ی تو بودم تا یه هفته شام ازت نمی گرفتم ولت نمی کردم !! ..... همیشه شاد و خندون باشی ... بای بای

فرشاد دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:16 ب.ظ http://www.farshadonline.com

سلام

چه وبلاگ جاب و زیبایی. اسمشم قشنگه.موفق و سربلند باشید.
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنقدر مات که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه برهم نزنم تاکه ز دستم نرود
ناز ابروی تو قد مژه برهم زدنی

خدانگهدارتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد