زندگی بدون رنگ؟!!

زندگی بدون رنگ؟!!



بنفش , نیلی , آبی , سبز , زرد , نارنجی , قرمز , رنگین کمان رو میگم.وقتی که میاد چقدر زیباست. همیشه تو دلم میگم ای کاش بارون بیاد بعد زود قطع بشه تا رنگین کمون رو ببینم. همیشه وقتی که توی آسمونه محو تماشاش میشم. وقتی هم که میره دلم کدر میشه. نمیدونم شاید فکر میکنم رنگها مردن و ناخود آگاه این شعر از سهراب یادم میاد:

بندی گسسته است
خوابی شکسته است
رویای سرزمین
افسانه شکفتن گلهای رنگ را از یاد برده است
بی حرف از خم این ره عبور کرد رنگی کنار این شب بی مرز مرده است.

فکر میکنم رنگ هم تو زندگی خیلی از ماها مرده. چرا مردم ما باید سیاه سفید زندگی کنند . مگه نه اینکه انسان از روزی که متولد میشه به رنگها توجه خاصی داره مثل بچه ها که عاشق لباسهای قرمز مادراشونن....اما مادرها دیگه قرمز تنشون نیست همه چیز این روزا سیاه سفیده....شایدم همه چیز سیاه.

روح آدمها هم سیاه سفید شده . آدمها یا سیاهن و بد یا سفیدن و خوب که تو این دوره زمونه سیاه داره سفید رو هم از مردم میگیره...یعنی میشه یه روزی رنگ به زندگی ما برگرده؟یعنی میشه بارون بباره و آفتاب بزنه و رنگین کمون بیاد؟

غم




به چشمان خود هم , غمت را مگو
که میگرید و سر نگهدار نیست

کار؟!...

 

امروز توی میدون آزادی مرکز شهرمون واساده بودم چشمم به یه پیر مرد افتاد که داد میزد و مسیر می گفت . دقت که کردم دیدم نه واسه خودش نیست واسه یه تاکسی داد میزنه مسیر میگه و مسافر جمع میکنه . تاکسی که پر شد دیدم یه 100 تومانی راننده بهش داد و با ماشین پر از مسافر رفت . همینجوری که نگاهش میکردم دیدم تاکسی هایی که اونجا واسه سوار کردن مسافر وایسادن بعضی هاشون نمیخوان که واسشون مشتری جمع کنه یه مقدار پول خرد ازش میگیرن مثلا 400تومان  پول خرد ازش میگیرن و یه 500 تومانی بهش میدن . پیش خودم فکر کردم گفتم وای خدای من اینم شد کار آخه؟ این مرد فوقش تا شب چقدر پول گیرش بیاد؟ خانواده این پیر مرد چطور زندگی میکنن؟ اینجاست که به این مملکت و سران مملکت و مدیرانی که کشورمون داره افتخار کردم و سرم رو بالا گرفتم و به خودم گفتم ببین آیا نظیر چنین شغلی توی کشورهای دیگه پیدا میشه؟ نه که نمیشه پس این کشور ما چقدر تنوع کاری زیادی داره. پیشنهاد میکنم جوونهای عزیز برای استخدامی چنین شغلهایی بشتابید که دو روز دیگه اینم گیرتون نمیاد...