شیفته وحشت...

 


(( ادگار آلن پو )) را می توان اعجوبه نویسندگی قرن نوزدهم دانست. شاعر
, نویسنده و منتقد برجسته قرن نوزدهم در سال 1809 در بوستون امریکا در خانواده یی پروتستان و اسکاتلندی به دنیا آمد. پدر و مادر وی هنرپیشه سیار بودند. در سن یازده سالگی در حالی که پدرش , خانواده را ترک کرده بود, مادر خود را نیز که مبتلا به بیماری سل بود , از دست داد و در خانواده تاجر ثروتمند اسکاتلندی مقیم ریچموند به نام جان آلن بزرگ شد. ادگار به همراه تاجر به اسکاتلند رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را در آنجا به پایان رسانید و سپس در سال 1826 وارد دانشگاه ویرجینیا شد. سپس به ارتش رفت و پس از پایان خدمت در ارتش در سال 1831 به نویسندگی و نشر مجله روی آورد و در سال 1835 مدیر مجله(( پیام ادبی جنوب )) شد. ادگار ابتدا به سرودن شعر روی آورد . اشعار ادگار مورد توجه منتقدین قرار گرفت و مکتب سمبولیسم از اشعار او تاثیر های زیادی گرفت , به طوری که شارل بودلر کمابیش وی را سر مشق خویش قرار داده بود. از سال 1840 ادگار نوشتن داستانهای اسرار آمیز را آغاز کرد . ادگار را می توان پدر داستان کوتاه و داستان پلیسی دانست. وی شیفته وحشت و داستان های وهم انگیز بود. از خصوصیات عمده داستانهای او ایجاد فضاهای خاص روانی به منظور بالابردن تاثیر وحشت است .

یکی از زیبا ترین آثارش که من پیشنهاد می کنم برید و بخونید قلب سخن چین هستش . خداییش آدمهای مثل ادگار آلن پو نادر هستند . اسم فیلمی که توی مطلب قبل نگفتم و هرکس درستشو میگفت جایزه داشت , پردیس بود . میدونم الآن یواش یواش وقت امتحانها ست و دارید بهش نزدیکتر میشید خوش بگذره .

 میگم راستی چقدر بده که آدم توی یه موقعیت حساس قرار بگیره . بعدش مجبور بشه به اونی که بیشتر از هرکس تو دنیا دوستش داره با قاطعیت بگه هیچ وقت هیچ احساسی بهش نداشته. هیچ وقت دوستش نداشته. شما توی موقعیتش قرار بگیرین این حرفو میزنین؟البته این فکر با دیدن یه فیلم به ذهنم رسید هر کی گفت چه فیلمی؟ جایزه داره به خدا

راستی یه چیز جالب 28 صفر یکی از پسر های همسایه نذری آورده بود مامانم در رو باز کرد . نذری رو که ازش گرفت به مامانم گفت راستی میدونین علی(برادر بزرگترش)بنز الگانس بانک تجارت رو برنده شده ؟ مامانم با تعجب گفت:هنوز که قرعه کشی نشده . یه هو خندید به یه تیر برق روبروی خونمون اشاره کرد گفت اونجا پارکش کرده ببینید. اگه گفتین چی بود؟ یه الاغ بی صاحب پیدا کرده بودن بسته بودن تیر برق. خداییش تو این دوره زمونه الاغ حکم الگانس داره . نه؟

سلام...
میخوام بدونم آدمها چرا زود از همدیگه سیر میشن؟
چرا تو این دوره زمونه هیچکس واسه هیچ کس اهمیت نداره؟