-
تب عشق ...
چهارشنبه 6 خردادماه سال 1383 01:58
پژوهشگرهای ایتالیایی میگن: عاشق شدن در حقیقت ابتلا به نوعی بیماری عقلیست! خانم " دوناتلاپارازیتی " از متخصصهای دانشگاه " پیزا " با مطالعه روی 20 نفر از دانشجوهاش که به شدت درگیر عشق آتشین بودند متوجه شد خصوصیات رفتاری و تغییرات شیمیایی توی مغز این افراد درست مثل بیمارهای روانی مبتلا به اختلال " وسواسی_جبری " هستش....
-
ارتباط شخصیت و دست دادن...
شنبه 26 اردیبهشتماه سال 1383 01:22
معمولا کسی به ما یاد نمیده که چطور دست بدیم. اما اگه دقت کرده باشین خانومها و آقایون به شکلهای متفاوتی دست میدن. حتی این تفاوت رو توی شغلها و شخصیت های مختلف و وضعیتهای روحی متفاوت میشه دید. وقتی خانومها می خوان احساسات صادقانه و صمیمی خودشون رو به خصوص توی مواقع بحرانی زندگی نسبت به خانومهای دیگه ابراز کنند , با...
-
اولین تولد وبلاگم
یکشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1383 11:42
سلام... واااااااااا ...تاحالا دیدین کسی منتظر تولد وبلاگش باشه اونوقت یادش بره چه موقع بوده؟ واقعا شرم آوره ....اگه ندیده بودین حالا ببینین. تولد وبلاگم یادم رفته بود. پارسال 17 اردیبهشت بود که یه دوست ناباب به اسم نداجون (ای جونش در بیاد) منو به دنیای وبلاگ نویسی آورد. مدتی بود که وبلاگها رو میخوندم اولین وبلاگی که...
-
شیفته وحشت...
دوشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1383 14:10
(( ادگار آلن پو )) را می توان اعجوبه نویسندگی قرن نوزدهم دانست. شاعر , نویسنده و منتقد برجسته قرن نوزدهم در سال 1809 در بوستون امریکا در خانواده یی پروتستان و اسکاتلندی به دنیا آمد. پدر و مادر وی هنرپیشه سیار بودند. در سن یازده سالگی در حالی که پدرش , خانواده را ترک کرده بود , مادر خود را نیز که مبتلا به بیماری سل بود...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1383 17:51
میگم راستی چقدر بده که آدم توی یه موقعیت حساس قرار بگیره . بعدش مجبور بشه به اونی که بیشتر از هرکس تو دنیا دوستش داره با قاطعیت بگه هیچ وقت هیچ احساسی بهش نداشته. هیچ وقت دوستش نداشته. شما توی موقعیتش قرار بگیرین این حرفو میزنین؟البته این فکر با دیدن یه فیلم به ذهنم رسید هر کی گفت چه فیلمی؟ جایزه داره به خدا راستی یه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 فروردینماه سال 1383 03:48
سلام... میخوام بدونم آدمها چرا زود از همدیگه سیر میشن؟ چرا تو این دوره زمونه هیچکس واسه هیچ کس اهمیت نداره؟
-
بیرون وام دار درون شماست...
یکشنبه 16 فروردینماه سال 1383 01:12
بیرون ز تو نیست , هر چه در عالم هست از خود بطلب , هر آنچه خواهی که تویی اکثر آدمها فکر میکنن که اون چیزی که باعث خوشحالی و شادابی آدم میشه عواملی هستن که دور و ورش هستند و زیبایی و طروات اون عوامل باعث شادی اونا میشه. درحالی که واقعیت این نیست این نگاه ماهاست که شادی و غم رو میاره. هرکس درونش هرجوری باشه بیرون رو هم...
-
بازگشت....
پنجشنبه 28 اسفندماه سال 1382 00:31
سلام سلام سلام آخ که این دلم چقدر تنگیده بود واسه اینجا .میدونم الآن از خوشحالی تو پوست خودتون نمیگنجین ولی خواهش میکنم خودتون رو کنترل کنین چون من مثل مایکل جکسون حوصله غشی ها رو ندارم. اول همه قبل از اینکه بگم کجا بودم باید یه ماجرایی رو بگم. یه روز یه مرد بوده که خیلی بد شانس بوده ولی تمام اطرافیانش خوش شانس بودن...
-
مژده
جمعه 30 آبانماه سال 1382 01:19
سلام . الان که این متن رو واستون مینویسم پر چشمام اشکه و کیبرد خیس خیس شده نمیدونم چی بگم . اگر بار گران بودیم و رفتیم . اگر نامهربان بودیم و رفتیم . والا خجالتم خوب چیزیه خجالت بکش بذار پاتو از وبلاگم بذاری بیرون بعد پایکوبی و هلهله راه بنداز .میدونم از غم فراق من همتون آتیش میگیرین . میدونم الآن مثل مرغ سر کنده شدین...
-
نگاه
شنبه 24 آبانماه سال 1382 03:02
چشمهای انسان به اندازه زبونش گویاس بافرق این امتیاز که حرف زدن با نگاه نیازی به فرهنگ لغت نداره وهمه جای دنیا فهمیده میشه. تاحالا شده چشمهایی با شما حرف بزنه؟ نگاه عاشقانه , نگاه کاوشگر , نگاه از سر غرور , نگاه عاقل اندر سفیه , نگاه خط دهنده , نگاه همراهی , نگاه مسخ شده , نگاه نافذ , چشمای عمیق , چشمای خمار , نگاه غم...
-
از پدر مادرم متنفرم!
جمعه 9 آبانماه سال 1382 23:43
سلام به همه دوستای گلم. اول از همه بگم واقعا متاسفم که چنین مرد بزرگی مثل آقای ویگن سلطان جاز رو اونم با این وضع از دست دادیم من که خیلی متاثر شدم.مخصوصا وقتی مصاحبه با ویگن عزیز رو قبل از عمل دیدم . درحالی که اصلا صداش بالا نمیومد گریه میکرد و با التماس میگفت من دلم میخواد دوباره واسه مردمم بخونم واقعا بسی جای تاسف...
-
جدال با زندگی در ایستگاه مردگان
شنبه 3 آبانماه سال 1382 02:46
هوا گرفته بود. انگار دل آسمون هم مثل دل من گرفته بود. رفته بودم یه سری به اونایی که از دستشون دادم بزنم . عده یی زن ومرد اینجا و اونجا وایساده بودند. صدای شیون و زاری چند تا زن به گوشم رسید. اون ورترپسرکی سرشو رو دیوار گذاشته بودو باتمام وجود مینالیدوگریه می کرد. اینجا غسالخونه است. اولین ایستگاه به خاکسپاری اموات!به...
-
صراحی
جمعه 25 مهرماه سال 1382 00:44
صراحی بیش از این باده به پیمانه مریز آبروی من دیوانه مریز مرغ نالان به چه کارت آید دام بردار و دگر دانه مریز من صراحی نیم ای ساقی عشق خون من بر در میخانه مریز آتش حسرت از آن برق نگاه بر دل محرم و بیگانه مریز سلام به همه از اینکه دیر به روز می کنم عذر میخوام چون خداییش خیلی گرفتارم .از اونایی که از افسانه حمایت کردن...
-
به نظر شما عنوان چی باشه خوبه؟
سهشنبه 15 مهرماه سال 1382 04:36
امشب میخواستم آپدیت کنم راجع به یکی از مشکلهای بچه ها با خانواده هاشون بنویسم اما وقتی رفتم و وبلاگ هیاهوی بسیار برای هیچ رو خوندم گفتم واجبه که مطلب اونو واسه شما تو وبلاگم بذارم و بخونینش خواهش میکنم بعد از خوندن این مطلب همه تون غیرتتون رو نشون بدین .فقط همینو میگم که اولا واسه خودم خیلی خیلی متاسفم و همچنین...
-
کیش ومات زندگی
شنبه 5 مهرماه سال 1382 02:26
ازدواج مثل بازی شطرنج میمونه. سپیدبختی یا سیاه بختی شکست یا پیروزی و دوام و قوام اون مثل مهره های شطرنج توی دست خود آدمهاست . خیلی ها فکر میکنند خوشبختی توی اینه که پول و ثروت زیاد داشته باشند تا هر طور دوست دارن خرج کنن. این آدمها خودشونو به آب و آتیش میزنند تا به اون چیزی که فکر میکنن واسشون خوشبختی میاره دست پیدا...
-
آیا روزی میرسه که دعای من مستجاب بشه؟
یکشنبه 30 شهریورماه سال 1382 01:33
خدا نکنه عفریت زشت فقرطوری چنگ در تار و پود خانه ایی بزنه که کودک خردسال اون رو نیز برای امرارمعاش به صحنه کوچه و خیابون بکشه. خدا نکنه لطف و محبت مادرانه معلمی با کودک نحیف خودش جای خودش رو به زمختی و خشونت بازار کار بده! خدا نکنه........... من این حرفها رو میگم اما میدونم این دعاها همیشه مستجاب نیست . کارگران کوچیک...
-
شراب وآب
چهارشنبه 19 شهریورماه سال 1382 02:50
شراب و آب گفتم که چیست فرق میان شراب و آب که این کند خنک دل و آن یک کند کباب گفتا خنده عشق است در سرشک لیکن شراب نقش سرشک است در سراب 1: یه گله دارم من مطلب پایینی رو خیلی دوستش دارم ولی مثل اینکه دوستان زیاد لطف نداشتن بهش. 2: آقاخیلی بحث این اکانت زیاد شده و مسئله وخیمی شده اااا زنگ زدم خونه ندا دارم حرف میزنم...
-
(( آرامگاه عشق))
چهارشنبه 12 شهریورماه سال 1382 19:11
شمع این مسئله را بر همه کس روشن کرد که تواند همه شب گریه بی شیون کرد بی تاب و ناتوان و پریشان و بیقرار برسر زدم گریستم از دست روزگار گفتم که: ای ترا به خدا سایبان پیر با من بگو که خفته در این گور مرگ بار؟ کز درد تلخ مرگ وی این قلب اشکبار خود را در این شب تنها و تار کشت پیر خمیده پشت جانم به لب رسید بگو قبر کیست این؟...
-
زن
جمعه 31 مردادماه سال 1382 09:43
سلام میدونم دیر شده ولی روز مادر رو به همه مادرها تبریک میگم و اینشالله سایه شون رو سر بچه هاشون واسه همیشه بمونه. واسه همین خاطر یه شعر انتخاب کردم که یه مقدار طولانیه ولی خواهش میکنم بخونید و نظرتون رو هم بگید. ممنون زن سپاس اول به حکم حق شناسی خلاف آنچه کردم نا سپاسی به تنها حاکم بالا و پستی وجود مطلق دنیای هستی به...
-
و تو متولد شدی
پنجشنبه 23 مردادماه سال 1382 01:28
بدو بدو بدو..........ماشین رو روشن کن ..........د زود باش دیگه.........زیر بغلشو بگیر بیارش تو ماشین....... زودتر...گاز بده .........وسایل رو آوردین.........الآن میرسیم صدای نوزاد:اووووه.....اوووووووووه...... دختره ....دختره مبارکه مبارکه اسمشو میذارم مریم 22سال میگذره .24مرداد هر سال یکی از بهترین اتفاقات شیرین زندگی...
-
خاطره یک پارتی
یکشنبه 12 مردادماه سال 1382 04:18
سلام. امیدوارم حال همه تون خوب باشه . دلم واسه همتون خیلی تنگیده بود . آقا ما یه متن داشتیم با هزار امید و آرزو اومدیم آپ دیت کنیم یه هویی دیدیم اااا چه بلایی سر این بلاگ اسکای اومده . خلاصه نمیدونین چه حالی بهم دست داد. بگذریم حیفیم اومد اون متن رو ننویسم . فقط بدونین که تاریخش مال ۳۱ ماه قبله. سلام. الآن که دارم...
-
طور سینا
شنبه 28 تیرماه سال 1382 00:24
طور سینا باز گشتم امشب از میخانه , اما مست مست سر درون سینه و , تنهای تنها , مست مست با سری از باده آتش به پاکن , گرم گرم با دلی دیوانه و رسوای رسوا , مست مست در میان کوچه ها , افتان و خیزان چون نسیم جامه وارون کرده و , شیدای شیدا , مست مست از پس یک روز با این خلق ابکم , گنگ گنگ قفل لب بگشوده و , گویای گویا , مست مست...
-
انتظارپایان یافت
جمعه 20 تیرماه سال 1382 03:23
سلام سلام صد تا سلام دیرریم دیریم ریم بچه ها جون بچه ها جون دیریریم دیریم ریم هم اکنون افتخار این را دارم که خبری که تازه به دستم رسید به اطلاع شما دوستان عزیز و مشتاق نیلو برسانم. پس از گذشت مدتهای مدید که ما بلاگرهای مشتاق در تب قهر ندا به سر می بردیم با قلبی مملو از شادی بی اندازه به اطلاع همگی میرسانم که:...
-
کاخ
یکشنبه 15 تیرماه سال 1382 02:11
کاخی که ز خون باشد بهتر که فرو ریزد هرکس که در او باشد بگذارد و بگریزد یک قطره فقط یک اشک یک قطره خون آلود کافیست فروشوید این جام جنون آلود بی یاور و بی همدم ماخانه به دوشانیم تاکاخ در این دنیاست بی خانه همی مانیم آیا در این دنیا نور امیدی هست؟ پایان این شبها صبح سپیدی هست؟ به امید طلوع صبح سپید و فروپاشی هرچه کاخ خون...
-
راز ماندگاری عشق
جمعه 6 تیرماه سال 1382 03:58
گفت: راز ماند گاری عشق توی نرسید ن و ناکامیه. لیلی ومجنون , شیرین و فرهاد, ویس و رامین , وامق و عذ را و....... اینا رازهای ماندگاری عشقند...... گفتم: راز ماند گاری عشق توی رسید ن و کامیابیه. پدربزرگ تو, پدر من, پسرک تو, دخترک من و میلیاردها آدم سیاه و سفید و زرد وسرخ... اینا راز ماند گاری عشقند. گفت: اما خودمونیما...
-
نفرین
یکشنبه 1 تیرماه سال 1382 02:31
نفرین ابد بر تو که آن ساقی چشمت دردی کش خمخانه تزویر و ریا بود پرورده مریم هم اگر چشم تو میدید عیسی د گر میشد و غافل ز خدا بود نفرین ابد بر تو که از پیکر عمرم نیمی که روان داشت جدا کردی و رفتی نفرین ابد بر تو که این شمع سحر را در رهگذ ر باد رها کردی و رفتی نفرین به ستایشگرت از روز ازل باد که اینگونه تورا غره به زیبایی...
-
سرمایه عشق را در کدام بازار خرج کنیم؟
سهشنبه 27 خردادماه سال 1382 02:17
انسان موجود اجتماعیه بزرگترین درد آدمی هم تنهاییه . رابطه با دیگران چه همجنس و چه غیر همجنس کلید رهایی از این رنجه . دریا از ساحل زیبا تره.موجهای بلند ش هم شگفت انگیزه. برای وارد شدن به این دریا وسیله لازم داریم , قایقی , بلمی , شناوری خلاصه یه چیزی مثل اون. نوع وسیله بسته به میزان وسعت ورود به دریا فرق میکنه. همین...
-
شعله
چهارشنبه 21 خردادماه سال 1382 06:57
آمد و آتش به جانم کرد و رفت با محبت امتحانم کرد و رفت آمد و بنشست و آشوبی بپا در میان دودمانم کرد و رفت آمد و رویی گشود و شد نهان نام خود ورد زبانم کرد و رفت آمد و او دود شد من شعله ای در وجود خود نهانم کرد و رفت آمد و برقی شد و جانم بسوخت آتشین تر این بیانم کرد و رفت آمدو آیینه گردانم بشد طوطی بی همزبانم کرد و رفت...